وقتی مسجد متولی ندارد
حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده در یادداشت ارسالی به «سردبیر پرس» درباره اهمیت مسجد و ساخت مساجد نوشت: خدای رحمت کند امام راحل را که در همان اوایل پیروزی انقلاب از مسجد به عنوان سنگر یاد فرمودند و سپس تصریح داشتند که ما مساجد را برای اداره همه امور میخواهیم و هشدار دادند که مساجدتان را حفظ […]
حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده در یادداشت ارسالی به «سردبیر پرس» درباره اهمیت مسجد و ساخت مساجد نوشت: خدای رحمت کند امام راحل را که در همان اوایل پیروزی انقلاب از مسجد به عنوان سنگر یاد فرمودند و سپس تصریح داشتند که ما مساجد را برای اداره همه امور میخواهیم و هشدار دادند که مساجدتان را حفظ کنید که دشمن بهدنبال آن است که مساجد را خلوت کند و شما را از مساجد باز دارد.
رهبر فرزانه انقلاب نیز بارها در اهمیت و نقش مساجد سفارشات قاطعی داشتهاند، از جمله اینکه به هیاتهای مذهبی فرمودند از مسجد برای برگزاری هیات استفاده کنید و تا مسجد هست جای دیگری سزاوار نیست جلسات هیات برگذار شود.
گویا از این رهگذر، فقط دشمنان و معاندان و عوامل نفوذی داخلیشان باید پیام امامین انقلاب را بهخوبی دریافت و نسبت به آن تدارک دیده و عملی به عکس انجام میدادند.
متاسفانه پس از ۴۵ سال از عمر بابرکت انقلاب وقتی به ارزیابی و آسیبشناسی منصفانه متوجه میشویم که مجموعهای که سرش بیکلاه مانده است، سرچشمه و سنگر اصلی انقلاب؛ مسجد است.
مسجد؛ مظلومترین و فراموش شدهترین نهاد، در جامعه و بلکه نظام است. اصلاً نه اینکه یک روزی از همین مساجد فریادها بلند شد و انقلاب را علمداری کرد و با پیروزی؛ زمینه استقرار و بسط قدرت و ثروت را در این کشور فراهم ساخت. مگر فراموش کردیم روزهای پراز التهاب فتنه اعظم، جنگ تحمیلی را که فرزندان مسجدی میهن از همین سنگرهای مساجد؛ دفاع مقدس را پشتیبانی و اداره میکردند؛ و دشمن بهخوبی تشخیص داد و در گذر زمان سنگر اصلی را نشانه گرفت و البته دوستان ناآگاه و غافل هم براین تهاجم کور، خصم دون را یاری کرده و با غفلت از ظرفیتها و کارکردهای بینظیر مساجد؛ از هرگونه بیمهری و اجحاف در حق مساجد؛ دریغ ننمودند.
با وجود مساجد که خود بهمنزله سرای مطمئنی برای محله بود، به موازاتش سرای محله علم کردند تا دامنه فرهنگسراهایشان را نیز به محلهها تسری بدهند و بدینسان مو دماغی برای مساجد ایجاد کرده باشند تا شاید از اثرات و رونق سنگر انقلاب بکاهند و البته تا حدودی هم موفق شدند.
وضعیت نامناسب بسیاری از مساجد و نمازخانهها در سطح کشور بهترین گواه این مدعاست. تازه این علاوه بر نیاز بیش از ۹۰ هزار مسجدی است که به تناسب سرانه جمعیتی باید ساخته میشد.
به راستی آیا هیچ توجه کردهاید که از کجا ضربه خورده و آسیب دیدهایم؟ و یا کدام گلوگاه را با غفلت و خوابرفتگی، به گرگهای گرسنه واگذار نمودهایم؛ که نه فقط شبکه عظیم مسجد، بلکه تمام بسترهای تربیتی، که با فرهنگ تودهای و محیط جامعه، مستقیم سر و کار دارد؛ متاسفانه صاحب و متولی درست و مقتدری نداشته و هنوز هم ندارند؛ مسجد، خانواده، امر به معروف و نهی از منکر و محله و البته مدرسه که هنوز با ساختار و تشکیلات وارداتی به جای مانده از دوران طاغوت، عرصه عظیم تعلیم و تربیت را اداره میکند؛ تاجایی که نهاد جوشیده از انقلاب، امور تربیتی را هیچ وقت زمان تحمل نکرده و همچنان پسزده است. از این گذشته، سیستم وارداتی مدارس غیرانتفاعی با بسته دانشگاه آزادش، پیشکش صاحبان اندیشههای انحرافی و لیبرالی.
از شما خواص و عوام میپرسم آیا دیدهبان تیزبین انقلاب امام خامنهای(مدظله) در اردیبهشت ماه سال قبل ۱۴۰۲، پس از آسیبهای جنگ شناختی و فتنه ترکیبی که البته به گواه هجمههای مرموز و نرم به حریم فرهنگ دین و عفاف و حجاب، دشمن زهر خودش را ریخت، مثل همیشه قاطع و شفاف هشدار ندادند که: تعلیم و تربیت؛ شان دستگاه حاکمه است و قابل واگذاری نیست؛ و مگر در ادامه نفرمودند: بروید مدارس دولتی را تقویت و پشتیبانی کنید.
آیا کسی این دستور را وقعی نهاد؟ و البته اگر ارادهای هم به میدان آید ساختار کهنهای که بر تار و پود تعلیم و تربیت کشور مانند بختکی سایه انداخته است اجازه نمیدهد کاری صورت پذیرد مگر آنکه یک انقلاب تحولی و نهادی در آموزش و پروش کشور صورت گیرد.
چیزی که در گام دوم انقلاب نیاز مبرم بسیاری از نهادها و سازمانهای فرهنگی و دولتی و آموزشی اعم از حوزوی و دانشگاهی است. امر مهم نهادسازی که حضرت امام به دلیل بروز جنگ تحمیلی آن را عقیم گذارد تا جایی که دستور ایشان مبنی بر تاسیس نهادی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر پشت دربهای شورای انقلاب وقت؛ دفن گردید؛ و البته بعدها نیز برخی نهادهای جوشیده از انقلاب نه تنها نهادهای به جای مانده از طاغوت را تحلیل نبردند که مانند کمیتههای انقلاب و جهاد سازندگی، به سرنوشت امور تربیتی دچار شده و خود تحلیل رفتند و آیا این آسیبها جز نتیجه غفلت برخی مسئولان درشت دولتی در گذر زمان و نیز تاخت و تاز نفوذیها و سلبریتیهای فرهنگی و سیاسی که دل به فرهنگ و فلسفه غرب داشته و دارند و به لیبرال بودن و روشنفکری بیمار خود، افتخار میکنند؛ نیست؟
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : ۰