منطق شهید سوختن برای احیای جامعه است

به گزارش «سردبیر پرس»؛ شهید «علی کاظمی مجرد قم» فرزند علی‌اصغر در تاریخ دوم خردادماه سال ۱۳۴۰ در تهران دیده به جهان گشود. پس از پایان دبیرستان به تحصیل علوم اسلامی مشغول شدند و همواره از شاگردان ممتاز بودند. ایشان پس از پایان پیروزی انقلاب اسلامی در قسمت عقیدتی و سیاسی سپاه پاسداران پادگان امام حسین(ع) مشغول انجام وظیفه بود که پس از شنیدن سخن امام امت مبنی بر اینکه معلمی شغل انبیا است پا به مدرسه جهت تدریس و تعلیم مسائل عقیدتی گذاشت و همزمان در یکی از کمیته‌های انقلاب اسلامی انجام وظیفه می‌نمود.
در همان دوران معلمی در حمله فتح المبین شرکت کرد و برای بار دوم در جبهه دیگر و کارزاری دیگر آماده گردید و آخرین بار در تاریخ بیست و هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۲ در جبهه قصرشیرین از ناحیه پا سختی مجروح و با از دست دادن یک دست خود همچون ابوالفضل در بیمارستان ژاندارمری ونک تهران بستری شد و پس از ۳ روز به درجه رفیع شهادت نائل و به خیل شهدای عزیز اسلام پیوست و در آخرین روز سال ۶۲ در بهشت زهرا قطعه ۲۷ به خاک سپرده شد.

متن وصیت‌نامه شهید على کاظمى معلم پاسدار
بسم الله المنتقم الجبار«و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون».«آل عمران »
(و مپندارید کسانیکه در راه خدا کشته می‌شوند مردگانند بلکه زندگانند و نزد پروردگارشان روزى دارند)«ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص»اکنون که حدودى از جنگ تحمیلى می‌گذرد دفاع بر هر فرد مسلمان واجب است.الان غروب آفتاب است که مشغول نوشتن وصیت‌نامه‌ام هستم و دیگر وقتى به حمله بزرگ نمانده است اگر بنا است ما مدتى زندگى کنیم و بعد در بستر بیمارى از دنیا برویم چه بهتر که راه میان‌بر را انتخاب کنیم و جان ناقابل خود را در راه دفاع از میهن اسلامى فى سبیل الله در راه خدا و آگاهانه هدیه کنیم. آرى منطق شهید است که در راه خدا و آگاهانه با اینکه می‌داند تمام خطرات براى او وجود دارد انتخاب می‌کند و شهادت را بر ماندن ارجحیتى می‌دهد بس عظیم.
آرى منطق شهید همان منطق سوختن و جذب و حل شدن در جامعه براى روشن کردن و احیاى جامعه است چراکه در تاریکی‌های مخوف غیرخدایى و ضدخدایى است که شهید آن چنان مى‌درخشد که تمام آن تاریکی‌ها را برطرف می‌کند و به روشنائى مبدل می‌سازد که این بى‌منطقان رسواى ملحد و منافق و دیوان نحس سیاهى جرأت بیرون آمدن از سوراخ‌های خود را پیدا نمی‌کنند و چه افتخار از این بالاتر که انسان در راه خدا در میدان نبرد شهید شود و با خون خود وضوى عشق و لقاءالله را در برگیرد و زمین خاکى گسترده را محراب خویش سازد براى عبادت‌الله.
و خدا هم آن چنان عزیز و محبوب خود می‌سازد که به محض ریختن تنها یک قطره از خون شهید تمام گناهان او پاک می‌شود و در قیامت انبیاء به محض دیدن شهداء از مرکبهاى خود پیاده شده و شهداء در آن روز بسیار سخت جزا و رستاخیز بدون حساب وارد بهشت می‌شوند.
و اکنون شور عجیبى در رزمندگان وجود دارد گوئى آنان به میهمانى مفصلى دعوت شده‌اند آرى آنان به میهمانى شهداء از هابیل تا حسین(ع) و از حسین(ع) تا بهشتى مظلوم و تمام شهداء می‌روند.
آن چنان شورى است که وصف‌شدنى نیست وقت خیلى کم است و سخن فراوان. در این حمله ارتش و سپاه متحد شدند چقدر احساسات بچه‌ها قوى است چقدر به یکدیگر محبت دارند هر کسى به دیگرى می‌گوید فلانى به من بنگر آیا سیماى من به شهداء مى‌خورد یا نه؟ اگر بگوید آرى در پوست خود نمى‌گنجد و اگر بگوید نه در هاله‌اى از غم فرو میرود .برادران جبهه محل خودسازى است مهمتر اینکه اگر فرد پاک سرشتى به جبهه بیاید علاوه بر کسب تجربه نظامى در بعد معنوى لذت عبادت با خدا آن دعاى کمیل‌ها آن دعاى توسل‌ها در سنگرها را مى‌چشد و براى همیشه آرزوى چنان عبادت و توسلاتى را دارد. برادران تابع و پیرو سرسخت ولایت امر این اسوه تقوى و این فرزند حسین از سلاله پاک زهراى اطهر علیه السلام باشید و جان خود را فداى او و راه پاک الهى او نمائید.در نمازهاى خود از خدا بخواهید که انقلاب ما را به انقلاب حضرت مهدى(عج) متصل گرداند.در نمازهاى خود از خدا بخواهید که ظهور حضرت مهدى(عج) را نزدیک گردانددر نمازهاى خود از خدا بخواهید که وجود رهبرى انقلابى امام خمینى را از جمیع بلاها حفظ نمایداز مادرم می‌خواهم که مرا حلال کند از تمام برادرانم می‌خواهم که مرا حلال کنند. در محیط مدرسه الغدیر میان معلمین و خصوصا شاگردان بخواهند که مرا حلال کنند اگر در رابطه با آنان تندى شده است و تنبیه شده‌اند خصوصا شاگردان سال قبل من که در رابطه با تعلیم و تربیت آنان بوده است.
«دعاى همیشگیتان بدرقه راهمان باد»(خدایا خدایا تا انقلاب مهدى(عج) خمینى را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا)
انتهای پیام/